اشعار علیرضارضائی

اشعار فارسی و ترکی علیرضارضائی

اشعار علیرضارضائی

اشعار فارسی و ترکی علیرضارضائی

برگ عبور

اگر چه راه دوری نیست
برای زندگی در سرزمین گرم آغوشت
مرا برگ عبوری نیست

سیاره

سرگشته و در دیار تو می چرخم
هر جا که تویی، کنار تو می چرخم
تو ماه شب افروز منیّ و منم آن
سیاره که در مدار تو می چرخم

بهانه

با بغض نشانه ی تو را می گیرند
هی جانب خانه ی تو را می گیرند
هر وقت که دور می شوی از پیشم
لبهام بهانه ی تو را می گیرند

برنده

زندگی به جز
عشق و قلبهای عاشق و تپنده نیست
جای اخم و گریه لطف کن بخند
چونکه در قمار زندگی
با حضور مرگ
هیچ کس برنده نیست

پورن استار

هست پاک و مثبت و اسطوره ی رفتار ما
منبع خیر است و اصل و منشاءِ گفتار ما

می کند از ما حفاظت روز و شب با ترس و لرز
تا نیفتد از تن ما لحظه ای شلوار ما

خوب و بد را می دهد تشخیص و خیلی وارد است
بوده عمری در کف افکار او افسار ما

با ملائک یار غار است و یقینا بعد مرگ
رفع می گردد به دست او عذاب النّار ما

پاگرفته با وجود او و عقد و خطبه اش
زندگانیّ پر از رنج و فلاکت بار ما

ما مریدان وی و او ناجی و آقای ماست
می شود هموار با او راه ناهموار ما

قصّه ی رسوایی و فسق و فجورش شایعه است
بیخودی تهمت نزن بر شیخ پورن استار ما