-
تمام جامعه را
دوشنبه 13 شهریورماه سال 1402 16:46
بریز داخل واگن تمام جامعه را وَ سر به نیست کن از بُن تمام جامعه را خیانتی است عظیم و خطا اگر بدهی به دشمنان تمدن تمام جامعه را نمی شود بکنی ای خدای عزّ و جل سوئیس و نروژ و ژاپن تمام جامعه را ؟ شبیه فکر خراب است و مضمحل کرده کراک و بنگ و متادون تمام جامعه را به رغم شایعه و ادّعای مدّعیان گرفته بوی تعفّن تمام جامعه را
-
ترسیدن
پنجشنبه 9 شهریورماه سال 1402 16:02
از هیزم نیم سوخته سخت بترس از خشم دهان دوخته سخت بترس از گرگ و سگ و مار نترسیدی اگر از آدم خودفروخته سخت بترس
-
بهار نارنج
سهشنبه 7 شهریورماه سال 1402 19:33
تلخیّ مزاج دهر را خوش کرده چندی است که کام زهر را خوش کرده تکثیر شده بهار نارنج تنت عطر تو هوای شهر را خوش کرده
-
جهنم
شنبه 4 شهریورماه سال 1402 23:48
آجلیق چوخ ایدی،ظلم و ستم،غم واریدی آدم چوخ ایدی،گوْزل آدام کم وارایدی سیزدن خبریم یوخ دی،بیزیم دونیادا مین یاندیریجی،یامان جهنّم وارایدی
-
نفس کشیدن
شنبه 4 شهریورماه سال 1402 23:38
دنیای سیاه خالی از شادی بود گرگ سر کوچه سگ آبادی بود جایی که تو را نفس کشیدم هر شب ممنوع ترین گناه آزادی بود
-
یاشاماق
شنبه 4 شهریورماه سال 1402 17:46
سن فیکر ائلمه داغین ایچینده یاشادیم جنّت ده،بولاغ-باغین ایچینده یاشادیم بیر عمر عذاب چکدیم و جان وئردیم بیر عدّه قورومساغین ایچینده یاشادیم
-
جنگل ابر
جمعه 3 شهریورماه سال 1402 16:31
با عشق تو عازم سفر خواهم شد از چشمه احساس تو تر خواهم شد در بستری از خیال و در جنگل ابر در عطر تن تو غوطه ور خواهم شد
-
عشق تو
دوشنبه 30 مردادماه سال 1402 18:30
روزم سیاه بود اگر عشق تو نبود عمرم تباه بود اگر عشق تو نبود بیهوده زیر سایه دلگیر ابرها چشمم به راه بود اگر عشق تو نبود از من اگر سوال کنی زندگی چه بود ؟ پوچ و گناه بود اگر عشق تو نبود در ابرها و جنگل و ساحل قدم زدن سخت اشتباه بود اگر عشق تو نبود کی خوابهای تلخ و پریشان من پُر از آغوش ماه بود اگر عشق تو نبود؟ دنیا به...
-
کیش ۹ تیر ۱۳۷۷
دوشنبه 30 مردادماه سال 1402 08:50
ای غزلهای چشمت،ناب و نیلوفرانه بر لبت آسمانی از سرود و ترانه من تو را دوست دارم،چون خدا می پرستم غرق یاد توام در این سکوت شبانه چون به یاد جدایی از تو افتادم امشب شد به یادت روانه،اشک من دانه دانه می نشینم به راهت منتظر تا بیایی وعده آن سوی ساحل،موج و دریا بهانه عاشقانه سرودم این غزل را برایت ای نگاه لطیفت، ساده و...
-
یولچو
پنجشنبه 26 مردادماه سال 1402 16:33
غمدن سو ایچیر گئدیر انسانی بیچیر گئدیر عؤمروموز بیر یولچودور حوزونله کئچیر گئدیر Qəmdən su içir gedir İnsanı biçir gedir Ömrümüz bir yolçudur Hüzünlə keçir gedir
-
عشق اولسون
پنجشنبه 26 مردادماه سال 1402 10:00
وئردین گؤزل ایّام منه،عشق اولسون دونیادا سنینله گزنه عشق اولسون سندن دی حایاتیم،نفسیم،هرزادیم ای جانیمیز ای عشق،سنه عشق اولسون
-
از دید ما
چهارشنبه 25 مردادماه سال 1402 10:42
آدم سالم سفیه و ساده است از دید ما شیخ هم مست غرور و باده است از دید ما چونکه باشد دشمن آبادی و آزادگی شک نکن دین بدتر از قلّاده است از دید ما هرکسی با جان و دل سنگ وطن بر سینه زد زنده و باغیرت و آزاده است از دید ما بر هوای نفس خود هر آدمی که چیره شد قابل تحسین و فوق العاده است از دید ما بیشتر از پاکی دامان خود دم می...
-
بسیاره
سهشنبه 24 مردادماه سال 1402 14:34
خطوط فاصله بین من و تو بسیار است که رنجش و گله بین من و تو بسیار است به لطف بوسه و آغوش و صلح حل نشده کم است و مسئله بین من و تو بسیار است هوای شرجی و ساحل وَ خاطرات قشنگ کنار اسکله بین من و تو بسیار است من از به یاد تو بودن نمی شوم خسته که صبر و حوصله بین من و تو بسیار است خرابی غم تو صدهزار ریشتر است چقدر زلزله بین...
-
پورن استار
شنبه 21 مردادماه سال 1402 07:59
هست پاک و مثبت و اسطوره ی رفتار ما منبع خیر است و اصل و منشاءِ گفتار ما می کند از ما حفاظت روز و شب با ترس و لرز تا نیفتد از تن ما لحظه ای شلوار ما خوب و بد را می دهد تشخیص و خیلی وارد است بوده عمری در کف افکار او افسار ما با ملائک یار غار است و یقینا بعد مرگ رفع می گردد به دست او عذاب النّار ما پاگرفته با وجود او و...
-
دوستاق
دوشنبه 16 مردادماه سال 1402 16:59
عشق داغیم، دایاغیم دیر گول،باغیم-بولاغیم دیر یانلیش دوشونجه لریم لاپ بویوک دوستاغیم دیر Eşq dağim,dayağim dir Gül,bağim,bulağim dir Yanlış düşüncələrim Lap büyük dustağim dir
-
ایچی تزکلی
یکشنبه 15 مردادماه سال 1402 21:12
قورو،چیچکلی اولما پاخیل،چورکلی اولما اوزو بزکلی اولان ایچی بزکلی اولما
-
تلخی
یکشنبه 15 مردادماه سال 1402 18:06
غروبِ سردِ تو و انتظار من تلخ است بد است حال من و روزگار من تلخ است دلم گرفته و بارانِ یأس می بارد زبانِ شعر خزان و بهار من تلخ است شراب،حالِ دلم را نمی دهد تسکین به سوی هرچه که باشد فرار من تلخ است قرارمان به قیامت چراکه فرجام ِ قرارهایِ دلِ بی قرارِ من تلخ است من آن دیارِ غریبم که بی تو سوخته ام وَ سرگذشتِ من و...
-
آنفالو
یکشنبه 15 مردادماه سال 1402 12:39
-
بعید
جمعه 13 مردادماه سال 1402 08:22
ای زخم خورده میهن ما،ای که دامنت آلوده ی حماقت و پست و پلید شد مردانگیّ و پاکی و آیین راستی افسانه گشت در تو،گم و ناپدید شد از منجلاب فقر و تباهیّ و اختلاس آزادی و درآمدنِ ما بعید شد دزدان شدند مشفق و باشندگان تو اسطوره ی تو خولی و شمر و یزید شد ممکن شد آنچه ناشدنی بود قرنها دریاچه ات کویر بزرگ و جدید شد ای ما نثار...
-
آلمالیق
پنجشنبه 12 مردادماه سال 1402 23:48
سنینله بال،شکرم دردین،نازین چکرم گوزل،آغ یاناغیندا آلمالیقلار اکرم
-
شیطنت
پنجشنبه 12 مردادماه سال 1402 12:34
در آن وطنی که غربتی بیش نبود آزادی و قانون لغتی بیش نبود دنبال چه هستی که وجود من و تو نقش هوس و شیطنتی بیش نبود
-
ای عشق
چهارشنبه 11 مردادماه سال 1402 16:03
درک ائیله،اوتان،گئتمه،بوراخما بیزی سن بیر لحظه،بیر آن،گئتمه،بوراخما بیزی سن سن سیز بو حایات نه دیر؟ :جهنم چیچگی ای عشق دایان،گئتمه،بوراخما بیزی سن
-
ای شیخ
چهارشنبه 11 مردادماه سال 1402 15:53
از دیده ما خواب خوش و شیرین رفت از سفره ما اشکنه و ته چین رفت ای شیخ از آن دَم که تو بالا رفتی کی آب خوش از گلوی ما پایین رفت؟
-
ادکلن
سهشنبه 10 مردادماه سال 1402 20:44
ای عشق عزیز دل و دارویی تو زیبایی هر چشم و برورویی تو بوی خوش و ماندگاریت طولانی است آن ادکلن اصیل و خوشبویی تو
-
آجیلار
یکشنبه 8 مردادماه سال 1402 19:37
حایاتدان یورولموشام غم،کدردن دولموشام آجیلار دنیزینده چوخدان دیر بوغولموشام Hayatdan yorulmuşum Qəm,kədərdən dolmuşam Acılar dənizinde Çoxdandir boğolmuşam
-
گیجی
یکشنبه 8 مردادماه سال 1402 14:58
نمی دونم چه عطری می زنی تو که گیجم می کنه بوی تن تو تب آغوش تو می پیچه در من منو هی می کشه سوی تن تو شب و روزم قشنگه چونکه هستم پر از احساس خوب با تو بودن یه عُمره که منو تسخیر کرده لب ساحل،غروب با تو بودن قشنگم با تو رویاهام قشنگه جهانم با تو رنگ عشق داره نمی میره کسی که توی دستاش در این دنیا تفنگ عشق داره نمی دونی...
-
درد
شنبه 7 مردادماه سال 1402 23:31
فکر نبودن تو مرا زرد می کند این روزها به یاد تو افتاده ام من و بدجور جای خالی تو درد می کند
-
هزار و یک شب
جمعه 6 مردادماه سال 1402 12:44
ای رخصت آغوش شب و لب با تو ای آنکه خوش است مردن و تب با تو تو بی خبری و در دل من مانده داغ بغل و هزار و یکشب با تو...
-
لااقل
چهارشنبه 4 مردادماه سال 1402 09:03
ای مذهبی نمایِ عقیده فروش ِرند پابند دین و رهروی آن باش لااقل در هیئتی که می روی و سینه می زنی مصرف نکن گُل و تَل و خشخاش لااقل دوری نمی کنی اگر از هیزی و زنا دوری کن از اراذل و اوباش لااقل فردا که در اداره مدیر و فلان شدی با ریش خویش راه نزن داش لااقل اینها که برشمردم اگر غیرممکن است در کوچه ها شبانه نکن شاش لااقل
-
دلی
سهشنبه 3 مردادماه سال 1402 23:32
عشق شیرین دیر،مزه لی سوردون دردی وار؟ بلی عاشیق اولمایان آدام یا اؤلو دور یا دَلی Eşq şirindir,məzəli Sordun,dərdi var?bəli Aşiq olmayan adam Ya ölüdür,ya dəli